"بیشتر از نیم ساعت"

ساخت وبلاگ

"بسم الله الرحمن الرحیم"

من نه نویسنده ام و نه ادعای نویسندگی دارم و راستش را بخواهبد نه علاقه ای به نویسندگی دارم. منظورم نویسنده به معنای کسی که قلم را حس میکند، با تک تک کلمات دوست است و نوشتن در جان و دلش رخنه کرده. "بیشتر از نیم ساعت" حقیقتا روایت بیشتر از نیم ساعت از عمر بیست و سه سال و هشت ماه من در یک روز آبانی سردِ توام با طوفان بود. نه برایم به منزله تمرین خاطره نویسی بود و نه طولانی نوشتن، رسالتش فقط و فقط یک چیز بود "زندگی"، میدانید زندگی ما انسان متشکل از چیزهایی است که اسم مشترک دارند ولی عملکرد و نمایشی متفاوت برای هرکس، همه در زندگی با واژه دغدغه آشنا هستند ولی برای هرکس دغدغه ها فرق دارند. ممکن است آرزوی من تفنن روزمره یکی باشد و هزاران احتمال دیگر. همه در زندگی شاد بودن را لمس میکنند، طالبش هستند ولی شاد بودن هم برای همه معنای واحد ندارد مگر استثناها. اگر بخواهم زندگی را تک تک وارسی کنم نه میتوانم در ده ها پست جمعش کنم و نه واقعا میشود زندگی را که جزئیاتش بی نهایت است را وارسی کرد، از رفتار بگویم نگاه ها خیره زل میزنند به چشمانم، از گفتار بگویم گوش ها یکصدا و یکرنگ اعتصاب میکنند در قبال شنیدن، خلاصه حرفم این است که زندگی تجمع شیرینی ها و تلخیهاست، گردآمدن غم و غصه، چشیدن طعم ملس است. منو تو شاید نتوانیم هم رو بفهمیم و درک کنیم در نهایت هرکدام به طریقی زندگی میگذرانیم، توجه کنیم که لحظه ها را یکی یکی پشت هم میگذرانیم این مهم است. نه او خوشبخت تر از من است، نه من برتر از دیگری، غم و غصه فقط برای یک بدبخت فلک زده نیست، همیشه دیوار همسایه کوتاه نیست. من چند دقیقه از زندگی آدم های غریبه و به طریقی آشنا را در پارک از زاویه نگاه خودم به نظاره نشستم، روی تفاوت ها متمرکز شدم این ده ها زندگی میتواند هزاران شکل به خود بگیرد مثل همین شکل و فرمتی که به پیشنهاد واران شما برایش متصور شدین.

دوستان قسمت هایی از متن را انتخاب کردند و به دلخواه بسط دادند، لطفا روی اسم ها کلیک کنید. ممنون از همگی :)

مریم

آذری قیز

جناب دچار

فرشته

آقاگل

واران

انگار گزارش کار آزمایشگاهه :)...
ما را در سایت انگار گزارش کار آزمایشگاهه :) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9dinky282 بازدید : 151 تاريخ : شنبه 9 دی 1396 ساعت: 20:53