جون ب جونم کنن دخترم ..

ساخت وبلاگ

از آن دخترای جگر شیر خورده نیستم ک ساعت 3 بامداد تنهایی "خون آشام" نگاه میکنن. لذت میبرن و شاید همراهش , تخمه ای نوش جان میکنن. من از آنهایی ام ک از اول اعلام میکند اهل اینجور فیلما نیس . با این حال اگر بخواهد نگاه کند, باید چند نفری کنارش باشند. هر لحظه بالشتی ک بغلش هست را سفت تر میگیرد و سر صحنه های حساس , چشمانش را میبندد و آرام جیغ میزند. برای همچین دختری دیدن فیلم "مردعنکبوتی" ساعت یک شب, تنها و در تاریکی مطلق , کمی سنگین است. صحنه ای ک دکتر با تزریق محلولی, تبدیل ب مارمولک بزرگی میشود , به همه جا چنگ میزند. درست همان لحظه پشه مزاحمی روی گلوی این دختر بشیند, انگار چنگ مارمولک بر گلوی اوست. بالاخره ک فیلم تمام میشود, مهم خوابی است ک برای او طعم شربت های تلخ بچگی ای ک مادر با هزار تلاش ب حلقمان میریخت میشود.

برعکس برادرم ک چند سال یک بار خواب میبیند, خواب اگر مهمان چشمانم باشد, عالم رویاش هم با من است. شاید اکثرشون تو ذهنم ثبت نشن , ولی میدانم ک خواب دیدم.

از دیدن خواب دایناسور گرفته تا خواب جشن تولد قاطی ای ک هیچ وقت نرفتم . یا راه دور چرا, خواب مزرعه و گم شدن لای قاصدک ها , خواب نوه نداشته ام در پارک . خواب مرگ , خواب کسایی ک هیچ وقت از نزدیک ندیدمشون . یا خواب های همیشگی و تکراری , همان بلندی ای ک دارم از روش سقوط میکنم , ولی آخر سر هم نمیافتم و خودمو میکشم بالا. خواب سرباز وحشی دشمن. خواب درهای رویایی , ک یکی یکی برایم باز میشوند, درهایی ک در ازدحام درخت و سبزه گم شده اند .


+ این روزها دوست دارم حس و حال های معمولم جایی ثبت بشه. معمول ترین رفتارم رو تو ذهنم خاطره میکنم .. اینروزها نمیدونم چطوریم . اینروزها ی حالی دارم ک خودمم اسمش رو نمیدونم ...

انگار گزارش کار آزمایشگاهه :)...
ما را در سایت انگار گزارش کار آزمایشگاهه :) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9dinky282 بازدید : 185 تاريخ : يکشنبه 4 مهر 1395 ساعت: 14:04