آخرین پست تلخ

ساخت وبلاگ

عصر هندزفری گذاشته بودم گوشم کلاه سویشرتمم کشیده بودم رو سرم تو حیاط قدم میزدم و آهنگ گوش میدادم و ...

محمدامین اومد پیشم و گفت: پری پری عمه پری با مهدیه حرف میزنی؟!

(هر روز عصر با مهدیه حرف میزدم)

من: نه عزیزم دیگه مهدیه نیست.

اون: یعنی چی؟!

من: رفته پیش خدا

اون: چرا؟!

واقعا چرا؟! برا خودمم سواله


+ پست های بعدی رو تلخ نمینویسم، اگه بازم از مهدیه بنویسم مطمئن باشید از خاطرات خوبمون خواهد بود.

انگار گزارش کار آزمایشگاهه :)...
ما را در سایت انگار گزارش کار آزمایشگاهه :) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9dinky282 بازدید : 190 تاريخ : شنبه 22 دی 1397 ساعت: 3:12