همینقدر پیگیر...

ساخت وبلاگ

چهارتا دوست صمیمی داشتم یعنی دارم

فاطمه: از پیش دبستانی 

نعیمه: راهنمایی

مهدیه: از روز اول دانشگاه

پریسا: از سال دو دانشگاه

چند سالی بین منو فاطی فاصله افتاد، تا اینکه پیارسال روال قدیم رو پیش گرفتیم. هرچند الان نوع دوستیمون متفاوتتر از قبله

مهدیه تو بهترین زمان ممکن پدیدار شد. مهدیه مثل یه داستان اومد تو زندگی من و یهو با یه عالمه دلتنگی تنهام گذاشت و رفت

پریسا یه دوست خیلی خوبه حیف که از هم دوریم

هفت سال بیشتره نعیمه رو گم کرده بودم، شش دی تولد نعیمه و فاطمه است، به فاطی تبریک گفتم و دلم هوای نعیمه رو کرد، تو اینستا گشتم تا رسیدم به پیج داداش کوچیکه اش، از قیافه علی یه چیز محو یادم بود، بهش دایرکت دادم، منو میشناخت، قراره امروز با نعیمه حرف بزنم. هیچ اطلاعاتی جز اسم دختر نعیمه از علی نپرسیدم. الان نمیدونم دقیقا قراره با چه کسی حرف بزنم، خیلی سال گذشته.

انگار گزارش کار آزمایشگاهه :)...
ما را در سایت انگار گزارش کار آزمایشگاهه :) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9dinky282 بازدید : 195 تاريخ : شنبه 22 دی 1397 ساعت: 3:12