اعتراف کرد، یه اعترافِ تلخ

ساخت وبلاگ

بچه بودم...

یه وقتایی 

زیاد گریه میکردم...

مامانم دستش بند بوده...

بجای پستونک

انگشت شصت دستش رو میکرده تو حلقم...

انگشتش رو بجای پستونک به خوردم میداده :||

+ برادر خبیث!

انگار گزارش کار آزمایشگاهه :)...
ما را در سایت انگار گزارش کار آزمایشگاهه :) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9dinky282 بازدید : 198 تاريخ : يکشنبه 26 فروردين 1397 ساعت: 20:30