او یک ........ است.

ساخت وبلاگ

مامانم میگه هرگز تو شوهر دادنم دخالت نخواهد کرد.

استدلال جالبی داره، نمیخواد جمله "بر جدوآبادِ کسی که این شلخته رو فرستاده تو خونواده ما" رو از کسی بشنوه.

پریروز استکان رو روی میز گذاشتم متوجه شدم تهش خیسه، با دستمال قرمزم که مامان روز اول داد دستم، میز رو تمیز کردم لکه اش نمونه.

شادی و آقای عمو تاکید کردن خیلی با سلیقه ام.

دیروز عصر با مامان تلفنی حرف میزدم میگه: جان من راستشو بگو خونه بوی آت و آشغال گرفته؟؟ ظرفا کپک زدن؟؟ چند نوع جک و جونور و چند گونه گیاه جدید تو خونه رویت شده؟؟

زنداداش اومده تو خونه یه دور چرخیده و آخرش فرموده: با همین فرمون بری جلو شاید یه فکری هم به حال تو کردیم.

تو این دوهفته دوبار از مهمون ناخوانده پذیرایی کردم.

خواهر بالاخره تشریف فرما شده و بعنوان اولین پروژه کاری جورابم رو انداخته بیرون، مانتوم رو گذاشته لای لباس چرک ها.

محمدامین فقط منو میذاره رو تختش بخوابم، معتقده من نه تنبلم و نه بی سلیقه فقط مثل خودش بازیگوشم و حسم شبیه مامانا نیست.

شلخته ترین وضع ممکن میزکارم:

 

انگار گزارش کار آزمایشگاهه :)...
ما را در سایت انگار گزارش کار آزمایشگاهه :) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9dinky282 بازدید : 278 تاريخ : دوشنبه 16 بهمن 1396 ساعت: 14:58