موردی نوشت

ساخت وبلاگ

جدیدا فضای وبلاگ، همین جایی که خط خطی های من رو میخونید یه کوچولو دل زده شده و احتمالا حضورم و کندوکاوم لابه لای پست هاتون دل زده تر، باید بگم چون وبلاگ و آدماش برام مهم ان و دوست دارم حفظش کنم پس مدیریت زمانی میکنم که ثباتم در اینجا خدشه دار نشود. 

چند وقت پیش استاد جانمان برای تجدید دیدار دعوت ام کرد و من طی یه حرکت طوفانی بی خبر و غافگیرانه چهارشنبه رفتم دفتر کارش، بزنم به تخته جوون تر شدن، سمت جدید گویا ساخته بهشون. با یه لحن انتقامی گفتن: خبر داری دکتر "ت" دیگه مدیرگروه نیستن؟؟ یه چند ساعت درس براش نوشتم.....

پریسا چند روزی اومده تبریز مهمونی، دو روز عصر کلا باهم بودیم، آخ که من این دختر رو خیلی دوست دارم.

مهدیه باهام قهر کرده، حق هم داره. میگه: چه مرگته هرجا بگی با ماشین میام دنبالت ولی واقعا وقت نکردم. از یه طرف هم یادم رفت به بابام بگم براش حافظ باز کنه و بعد با معنی براش بخونه.

صدام بعد از چند ماه داره خوب میشه، تقریبا برگشته به حالت اولیه. هووورا

پست های "پیشنهاد" یادم نرفته ادامه داره، فقط یه کوچولو سرم شلوغه حتما مینویسم.

سه تا وسیله بهداشتی همیشه تو کیف ام دارم: 1. ناخن گیر: اکثر مواقع ناخن هام بلند ان.  2. مسواک: تقریبا ازش استفاده نمیشه فقط محض احتیاط. 3. کرم مرطوب کننده دست: نباشه تا مرز گریه پیش میرم.

هوا خوبه تقریبا.

خوابم نمیبره.

الان مثلا پست نوشتم، بیشتر شبیه گزارش کار به ماماناست. :)

انگار گزارش کار آزمایشگاهه :)...
ما را در سایت انگار گزارش کار آزمایشگاهه :) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9dinky282 بازدید : 184 تاريخ : شنبه 24 تير 1396 ساعت: 9:09