زهرامون تیزهوشان قبول نشد, گفتم: فدای سرت. خیلی جمله ی دلنشینی بود برای زهرا آن هم بعد از یه هفته تحمل کردن نگاه های سنگین مادرش و مقایسه بی رحمانه زهرا با دانش آموزهای کلاس خودش و تاکید به اینکه مدرسه ات بهترین بوده, هزارتا تقویتی داشتی, تفریح و لذت هات فراهم بوده. خب قرار نبود که همه قبول بشوند بنظرم درک این جمله سخت نیست. یکی از نارضایتی های گذشته من حساسیت های بیخودی بوده که خیلی به روحیه ام لطمه زد و روند نرمالم رو تحت تاثیر قرار داد.
توضیح: زهرا برادرزاده امه, 11 سال و 5 روز از من کوچکتره. قدش کم کم داره به من میرسه از من هیکلی تره :)
+ من بعد همه کامنت ها بدون تایید نمایش داده میشوند, البته بی جواب نمیمونن هیچ وقت :)
انگار گزارش کار آزمایشگاهه :)...برچسب : نویسنده : 9dinky282 بازدید : 172