همیشه خوب بودن, همیشه خوب نیست.

ساخت وبلاگ

"محبت از حد بگذرد نادان خیال بد کند."

"خدایا روا مدار گدا معتبر شود // گر معتبر شود از خدا بیخبر شود."

همیشه نسبت به این جمله ها و مضامینشون جبهه میگرم, حس میکنم نگاه بدبینانه ای است. انسان رو موجودی جایزالخطا میدانم. میدانید این آرامش خیال و دادن فرصت هم اندازه ای دارد, آدم ها آستانه ای دارند و مطمئنا بعد از مدتی سرریز میشوند. وقتی بعد از یک اشتباه به من فرصت داده شد, باید لایق بودن این فرصت رو ثابت کنم یا حداقل قدر بدونم. اگر بر من محبتی شد باید به دید محبت نگاه کنم نه وظیفه. زیاد به این فکر کردم که چرا بعضی وقت ها جواب محبت بی محلی است. جواب اعتبار دادن به شخصی تحقیر شدن از جانب اوست. به یک نتیجه واحد رسیدم "ظرفیت". برخی ظرفیت محبت, بزرگ شمرده شدن, آزادی داشتن و حتی توجه رو ندارند. عادت کردن به تحقیر شدن و وقتی بستری فراهم میشود و بال و پری برایشان داده میشود به جای استفاده به فکر سوء استفاده میافتند. از فرصت فرصت طلبی را میفهمند فقط. فکر میکنم آدم ها طوری شدند یا شاید هم از اول طوری بودند که همدیگر رو مجبور میکنن محافظه کار بودن میکنند. خلاصه الان بنظرم خالقان مصرع و بیت اول پست حق داشتند احتمالا.


چو ایران نباشد تن من مباد

بدین بوم و بر زنده یک تن مباد

بیا تا همه تن به کشتن دهیم

مبادا که کشور به دشمن دهیم.

اینکه ایرانی هستیم و غیور و نترس درست, ولی دیروز وقتی برای برادرزاده ام لالایی میخوندم تا بخوابه به این فکر میکردم که لحظه ای غفلت میتونه این آرامش رو از ما سلب کنه.


ببخشد با انتشار پست قبل نگرانتون کردم, ولی خب واقعیت اینه که چه بخواهید چه نخواهید شما دوستان من هستین و دعاهاتون برام دلگرمیه.

حال زنداداش تقریبا خوبه, قرار بود امروز مرخص شه ولی مجدد یکم حالش بد شد و به اصرار خودمون موند تا آزمایشات به ظاهر غیرضروری رو هم بده و از خوب شدن حتمیش اطمینان داشته باشیم بعد بیاریم خونه.

انگار گزارش کار آزمایشگاهه :)...
ما را در سایت انگار گزارش کار آزمایشگاهه :) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9dinky282 بازدید : 198 تاريخ : جمعه 26 خرداد 1396 ساعت: 2:59