پستی برای چالش صخی: پشت بام خونه امون رو دوست دارم، همون شبی که پیشنهاد درست کردن باغچه کوچولو با گلدانهای شقایق، درختچههای سرو و یه عالمه سبزی که معمولا برای عصرونه های بهار و تابستون میچسبه رو برای, ...ادامه مطلب
صدای بارون قلقلکم میده برای بلند شدن، فکر کردن و لذت بردن. دم دست ترینها رو انتخاب میکنم؛ کلاه پدر، روسری خواهر بعنوان شال گردن و کت مامان بله همینقدر بی ملاحظه، میپوشمشون و خودم رو میرسونم به حیاط، د, ...ادامه مطلب
چندوقت پیش تو یه جایی خوندم ذائقه غذایی آدمها هرچهارسال تغییر میکنه، این تغییر برا من حتی میتونه به فاصله چهارماه باشه. با تلفن اداره شماره آقای "ام" رو گرفته بودم درمورد قطعه مورد نیاز برا یکی از دست, ...ادامه مطلب
یکی یکی دکمه های پیرهن مردونه راه راه صورتی سفیدم رو میبندم، دکمه آخر از بالا رو که میبندم بابام میگه: خفه نشی یه وقت؟! لبخند میزنم و بارونی نقره ایم رو میپوشم و میگم: بابا خوب شدم؟! بهم میاد؟! میگه: , ...ادامه مطلب
دستگاه نوارقلب پارازیت میداد و بیسیمش وصل نمیشد، به مسئول خدمات گفتم یه نفر بفرست روش تست کنم، یه آقاهه اومد نتیجه هم درست داد. تو اتاق تزریقات بودم، یه زنه اومد پرسید این آقا قلبش بیماره؟؟ نمیدونستم چه جوابی بدم، با خودم گفتم هم دهاتی چیزی درمیان حالا خیلی ببخشیدا خر بیار و باقالی بار کن، میره جار میزنه طرف داره میمیره. گفتم: نه حاج خانم تست میزدم ببینم دست, ...ادامه مطلب
معتاد شدم به این هوا هندزفری مختص عصرهای پاییز یا شب های تابستان نیست، میتوان در پاییزی ترین سحرگاهِ مِه گرفته یک روز دوشنبه زمستان، هندزفری را از زیر مقنعه چپاند داخل گوش و آهنگ هایی بدون ترتیب خاص را یکی پس از دیگری پلی کرد: چاووشی، دایان، وُیس های خاطره انگیز، صدای سه تار فرناز، ترانه ای با این مضمون "داری خوابم میکنی، مست و خرابم میکنی ..."، حتی هیراد و ... میتوان شال نارنجی رنگ را تا زیر چشم ها بالا کشید و کمی کُندتر از اکیب پیاده روی گام برداشت و چشم دوخت به قدم های تند آدم ها به گم شدنشان در مِه، امان از نسیم سحرگاه، امان از شبنم، امان از این مِه که دل های آرام را هم پرتلاطم میکند یک عاشق تمام عیار., ...ادامه مطلب
من: بابا روز دختررررره. بابا:بدو بغلم(بوسم میکنه و میگه: روزت مبارک) مامان: بعد از چند سال دلم برا بابام تنگ شد. بابا: (منو از خودش جدا کرد، مامان رو بغل کرد و بوسید و گفت: روزت مبارک بانو) من: :||||| عه بابا بچه نشسته هاااا بابا:(دستاش رو به حالت نیایش و راز و نیاز با خدا برد بالا) و گفت: خدایا انص, ...ادامه مطلب
مرگ نه تلخ است و نه ترسناک, دیر یا زود به وقتش سراغ همه امون میاد و هر کدوم به طریقی لبیک اش رو پاسخ میدهیم. بعضی وقت ها چرخ گردونِ جهان طوری میچرخد که مرگ یکی میتواند شیرین تر از مرگ طبیعی باشد, زندگی ببخشد, به آرامش برساند و آرام شود. مرگ مغزی یعنی تمام, حداقل اینکه تا الان علم ثابت کرده امکان برگ, ...ادامه مطلب
- باید اعتراف کنم اصلا سر به زیر نیستم. + (چشم هاش گرد میشه): واقعا؟؟ ولی فک نمیکنما :| - امروز وقتی میخواستم از تو هال برم اتاق، کنترل تلویزیون موند زیر پام خرد شد، درست اش کردم الان چندتا از دکمه هاش کار نمیکنه. + خب؟؟ - هیچی دیگه طبق معمول زیر پام رو نگاه نمیکردم، عادت دارم موقع راه رفتن روبه رو رو نگاه میکنم. + (سرش رو به حالت تاسف تکون داد): خیلی بی مزه ای , ...ادامه مطلب
مردی مغرور و مهربان کسی که هر نفس اش بیمه زندگی من است. میدانید مردترین مردِ زندگی دخترها "پدر" است، حتی شاید یکی مثل من بیشتر از مادر دوستش داشته باشد. این مرد هم مانند همه آدم های کره زمین غصه میخورد، شاد میشود، حتی ناراحت میکند، فقط این موجود چون اسم "مرد" را به همراه دارد، با توجه به قانون نانوش, ...ادامه مطلب
بنده یک عمو بزرگی دارم رو بچه های فامیل قیمت میزارن, 23 ساله رکورد دست منِ با 1500 تومن. هر سال عید بچه هایی که عید اول زندگیشون هست قیمتشون تعیین میشه و هرسال تاکید میشه من بالاترین قیمت رو دارم و این یکی از دلایل لوس بودن منِ. طبق روال چند سال اخیر عیددیدنی خونه هیچ کس نرفتم و همچنان به قول داییِ , ...ادامه مطلب
لحظه هایی از زندگی هست که بصورت شیک و مجلسی مغز دچار گیج و هنگ بودن میشود, هم از لحاظ روحی و هم جسمی نیاز داشتم تقویت شم. یک مسافرت چند روزه گزینه مناسبی بود, پارسال 20 اسفند ارومیه بودیم, یادمه چون تولد دختر عموم بود و زنگ زده بود برای گلایه که چرا فراموش کردم. ولی آنجا نماندیم و رفتیم سِرو, نقده, , ...ادامه مطلب
وقتی بود که پیامی از پدرم دریافت کردم، نوشته بود: 9000000 ریختم کارتت. بعدا که به پدرجان میگم: چرا با روح و روان دخترت بازی میکنی؟؟ میگه: عزیزم تو هنوز یاد نگرفتی که واحد پول کشورمون ریال هست., ...ادامه مطلب
-------------------------------------------------------------------------------------- از جمله نتایج جایگاه مقدس داشتن در نگاه بچه ها : 1. جنگ بین محمد و امیر (فسقلی های من ) . 2. کلافه شدن . 3. ثبت شدن جایِ دندان های تیز و کوچولو رو دست و بازو بعنوان یادگاری. 4. دور شدن از دنیای آدم بزرگا . 5. تشدید لوس بودن . و . . . عنوان: ترانه "دنیای من" . با دست کاری البته :), ...ادامه مطلب
در سایت خبری استان خواندم: یک پدر، دو دختر 3 و 10 ساله اش را با ضربات چاقو به قتل رساند. در یکی از محله های تقریبا فقیر نشین . مامان: یک دلیلش فقر داداش: لابد مواد مصرف میکرده ولی حتی از این اتفاق ها در خانواده های پولدار و سرشناس هم رخ داده. واقعا چه چیزی باعث میشه تا جنون در آدمی به این حد برسد که دست به "قتل" بزند؟؟ برای کشتن طفل هایی با این سن کم، انگیزه و نقشه قبلی خیلی مسخره به نظر میرسد. منبع این جنون آنی چه چیز میتواند باشد؟؟ یعنی مغز تا این حد مختل میشود که دست به این چنین حماقت وحشیانه ای میزنند؟؟ , ...ادامه مطلب