انگار گزارش کار آزمایشگاهه :)

متن مرتبط با «یه سوال جالب» در سایت انگار گزارش کار آزمایشگاهه :) نوشته شده است

سوال

  • 1. هلما وبلاگ رو توصیف کنید. (10نمره) 2. انتقاد، پیشنهاد و هرآنچه فکر میکنید لازمه بدونم رو بگید لطفا. (10نمره) شرکت کردن همه اتون برام مهمه، پس اگر پست رو دیدین پیام دادن رو فراموش نکنید لطفا. ارسال نظر ناشناس هم فعاله. ماه جدید قمری هم مبارک. :), ...ادامه مطلب

  • عاشقانه هایی که یه روزی صاحب دار میشن.

  • آماده میشم بخوابم، عینکم رو از روی چشمام برمیدارم، با دوتا دست چشمامو نوازش میکنم. نگاه میکنم به عینکی که میزارم داخل قاب، لبخند میزنم، بعضی وقتها همین عینک وجه تمایز من با بقیه بوده؛ آهان همون دختر ع, ...ادامه مطلب

  • شد یه سال

  • پارسال دغدغه هام متفاوت با غدغه های امسالم بودن، دلخوشی هام با دلخوشی های امسال فرق داشتن. ده روز اول آذر ماه پارسال از تلخ ترین روزهای زندگیم بودن. روز اول داغون، روز دوم داغون، روز سوم داغون. ماه بع, ...ادامه مطلب

  • یه چیزی شبیه دلنوشته

  • روزی که مهدیه رفت، دومین جمعه آخرین ماه پاییز بود، یه روز بارونی و دلگیر، دنیا رو سرم خراب شد. هیچکس نمیتونست آرومم کنه، حرفاشون عصبیم میکرد. اوایل نسبت به همه چی حالت تدافعی داشتم، همش فکر میکردم اگه, ...ادامه مطلب

  • مثلا اگه مهدیه بود

  • میتونستم درمورد امروز، بدون خودسانسوری باهاش حرف بزنم., ...ادامه مطلب

  • هرازگاهی هم یه حالی از خودمون بپرسیم.!

  • حتی جواب کلیشه ای و بدون تحلیلِ سوال بدیم.! من: خوبی؟! من: خوبم :), ...ادامه مطلب

  • هدیه آقاگل :)

  • مقدمه اش حالمو خوب کرد: مجبورم از همان ابتدا این موضوع را یادآوری کنم که این واقعه نه تخیلی بلکه کاملا حقیقی و اتفاقات آن در عین جالب بودن واقعی حتی گاه ترس آور، باور نکردنی و حیرت انگیز است در نتیجه مطالعه آن نیاز به حوصله، شجاعت، واقع بینی و توجه زیاد دارد. میتونه کتاب خوبی باشه برا انسجام دادن به اینروزهای سرگردانم., ...ادامه مطلب

  • مهدیه رو دعا کنید

  • مهدیه, بعد این همه سال سختی تازه شروع کرده به نفس راحت کشیدن، تازه برا خودش خانم دکتر شده، تازه از بند لنفوم بی ریخت آزاد شده، اگه این انفجار گاز بلایی سر مهدیه بیاره من از تمام گرمای جهان حالم بد میشه, ...ادامه مطلب

  • برا مهدیه نوشتم.. نخونین ناراحت میشین.

  • قصه ات پر غصه بود خیلی خیلی.. دیشب مامانت میگفت: پری دیگه تو دختر مایی تو بی تابی کنی ما چه کنیم، بی تابی نکن دخترم. مگه میشه؟! دیشب بهم گفتن شام بخور، تو نخوری مام نمیخوریم، مگه میشه؟! مگه ما برا شا, ...ادامه مطلب

  • هوا بس جوانمردانه "یه نفره" بود.

  • هرکی هندزفری رو اختراع کرد خدا پدرشو بیامرزه، بچپونی توی گوشِت ساعت ها بی هدف خیابون گردی کنی، برا بچه های کوچک زبونتو دراری، دیوونه طور بری داخل کوچه پس کوچه ها، به راننده ماشینی که بخاطر عبور تو از خیابون ترمز میکنه بگی "عاشقتم"، عاشق شدن کار سختی نیست، عاشق مردِ میانسال جوگندمی بشی و هی آروم راه بری تا ازت رد شه و مجدد قدَمت رو تند کنی و ازش رد شی، هی این, ...ادامه مطلب

  • اعتراف کرد، یه اعترافِ تلخ

  • بچه بودم... یه وقتایی  زیاد گریه میکردم... مامانم دستش بند بوده... بجای پستونک انگشت شصت دستش رو میکرده تو حلقم... انگشتش رو بجای پستونک به خوردم میداده :|| + برادر خبیث!, ...ادامه مطلب

  • دوستیهای قوی

  • اینکه بعد از حرفی مجبور شم بگم: شوخی کردم حس بدی داره انگاری که نمیفهمنت، انگاری که مخاطبت از جنس تو نیست., ...ادامه مطلب

  • بهش میگم: مثل زهرا باشیم، زهرا میدونه وجدان چیه، زهرا قبل همه چیز یه انسانه، مثل زهرا باشیم، زهرا به همه چی فکر میکنه. فقط میخنده

  • متولد 69 ه، پزشک طرحه، با صدای بلند حرف میزنه، ته ته دوستیش با مجتبی است، مجتبی راننده رئیسه. زهرا درخواستاشو با خواهش میگه، در کامل باز باشه هم باز در میزنه میاد تو، دلش نمیخواد تخصص بخونه ولی هربار کتاب از دستش میافته باباش میگه: وای قلبم گرفت، میگه: مگه کشور پزشک عمومی نمیخواد؟؟ من کِشش تخصص ندارم.  رفته بودم اتاق کارش فشارسنجش رو نگاه کنم، بیمارش یه خانم پیر بود، به همه پیزنا "نَنه" میگه و به همه پیرمردا "دَده". میگه: ننه باید بری تبریز پیش متخصص، ننه از روزگار شاکی بود، از اینکه تنها ثروتش شوهرش بوده که اونم زود تنهاش گذاشته، از اینکه خدا هیچ وقت بهش بچه نداد تا عصای دستش باشه، از اینکه هرروز هرروز روش نمیشه سربار برادرزاده هاش شه. زهرا با هزار خواهش راضیش کرد با مامان باباش بره تبریز و وقتی کارش تموم شد مامانش بسپرتش به یه ماشین بیاره دم درِ خونه اش. ننه میگه: هزینه اش چقدر میشه؟؟ زهرا الکی میگه: من برا دکتر نامه نوشتم رایگان ویزیتت میکنه. ننه میگه: داروهام چقدر میشه؟؟ زهرا الکی میگه: بابام یه داروخونه میشناسه با بیمه روستایی پول دارو نمیگیرن. ننه میگه: خدا خیرت بده خیر از جوونیت ببینی. زهرا میگه: پری تو دلت نمیخواد بپری این ننه ها رو بغل کنی؟؟, ...ادامه مطلب

  • به یه عده هم باید گفت:

  • بخدا به پیر به پیغمبر بوی گند میدی، باید چهره عبوس کنیم و عق بزنیم تا بفهمی نفهم، شاید خونواده ات دماغشون پر شده از عطر متعفنت دلیل نمیشه که برا کل اجتماع عادی شده باشه. نمیمری، کمردرد نمیگیری بیرون اومدنی به اون دهان و دندان صاحاب مرده ات یه مسواک بزن، به اون تن لشت هم یه آب بزنی ثواب داره مرسی اه., ...ادامه مطلب

  • یادداشت میکنم بمونه همین.(یهویی)

  • خیلی سخته آدما رو اونجوری که هستن قبولشون کنیم؟؟ خب یا قبول کن یا نکن اوکی؟؟ حالا فوق فوقش خواستی لطف کنی عقایدت رو به اشتراک بذار. راضی شدی اوکی نشدی هم اوکی یا بیخیال شو یا باز همونجوری که هست قبول کن. من نمیفهمم چرا دوست داریم تحت هر شرایطی همه قب,یادداشت,همینیهویی ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها