انگار گزارش کار آزمایشگاهه :)

متن مرتبط با «اولین» در سایت انگار گزارش کار آزمایشگاهه :) نوشته شده است

اولین خواست.

  • برا من ده سال بعدم رو متصور شید. :), ...ادامه مطلب

  • اولین روز کاری

  • "ابلاغ صادر شد" پیامی بود که سایت علوم پزشکی نشان میداد، اولین حس دلهره بود و تداومش تا رسیدن به محل کار فعلی که سر درش نوشته "شبکه بهداشت و درمان". ناخودآگاه اعتماد به نفس همیشگی اومد سراغم، کارهای اداری، افتتاح حساب جدید، حتی پام به کلانتری هم باز شد، همه و همه دو روز طول کشید. خوشمزه ترین صحنه اولین روز کاری رو مادر رقم زد، صبح قبل از من بیدار شده بود، لقمه برام آماده کرده بود، گفت وسایلی که برام کنار گذاشته رو بردارم، ماگ گل گلی و حوله کوچک روی اُپن رو میگفت، ده تا شکلات پشمکی و چند تا دونه خرما در یک ظرف کوچک را چپاند ته کیفم. گفتم: مامان یاد روز اول دانشگاه افتادم، گفت: من یاد روز تولدت، روز شیشه شیر دهن گرفتنت، روز مامان گفتنت، روز اولین استکان به دست گرفتنت، روز مهد رفتنت، روز مدرسه رفتنت، یاد لحظه لحظه قد کشیدنت افتادم. وضو گرفت و از زیر قرآن ردم کرد. + تصورم از روز اول اداره رفتن با روزی که سپری کردم یکی نبود., ...ادامه مطلب

  • اولین بار بود همدیگه رو میدیدند, شاید عشق در یک نگاه واقعیت دارد.

  • آروم در اتاقم را باز کردم, دست دختر را در دستش گرفته بود و میگفت: من که نمیدونستم اینجایی, قول میدم فردا برات گُل قرمز رنگ بخرم, حالا از این شیرینی ها بخور, نخوری غصه میخورم... حالا تک تک کلمات پسر به کنار, عشوه و ناز کردن دختره هنوز جلو چشامه... . . دو فرد مذکور عبارت اند از: "محمدامین" برادرزاده س, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها